همسر شهید حاج محمدابراهیم همت میگوید:
«ابراهیم بعد از چند ماه عملیات به خانه آمد. سرتا پا خاكی بود و
چشمهایش سرخ شده بود. به محض اینكه آمد، وضو گرفت و رفت
كه نماز بخواند. به او گفتم: حاجی لااقل یك خستگی در كن، بعد
نماز بخوان. سر سجادهاش ایستاد ودر حالی كه آستینهایش را
. . .