سلام دوستان نمازخون
یه کتاب خوبی درباره نماز به نام ((چهل داستان درباره نماز ونمازگزاران))
می خوندم که خیلی آموزنده و جالب بود،
چند تا از داستان های جالبش رو براتون تو این پست میذارم وان شاءالله
به تدریج بقیه داستان هاش رو براتون قرار میدم.اگر خوشتون اومد حتما نظر
بدید تا با انرژی بیشتری مطلب بذارم.
التماس دعاااااا
تاءكيد پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به شركت در نماز جماعت
امام صادق عليه السّلام فرمود: پيامبر صلّى اللّه عليه و آله طبق معمول براى اداء نماز صبح باجماعت وارد مسجد شد. پس از نماز، به پشت سر نگاه كرد و ديد عدّه اى از مسلمين براى نماز نيامده اند. نام آنها را به زبان آورد و فرمود: ((آيا اين افراد در نماز شركت كرده اند؟ حاضران عرض كردند: نه. پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: آگاه باشيد بر افراد منافق . نمازى سخت تر از نماز عشاء و نماز صبح نيست . اگر آنها پاداش بسيار نماز صبح و عشاء را به جماعت در مى يافتند، گرچه چهار دست و پا (مانند راه رفتن كودكان شيرخوار) باشد، خود را به جماعت مى رساندند. |
وسائل الشيعه ، ج 5، ص 378
بانوى بداخلاق
عصر رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بود. بانوى مسلمانى همواره روزه مى گرفت و به نماز اهميت بسيار مى داد؛ حتى شب را با عبادت و مناجات بسر مى برد ولى بداخلاق بود و با زبان خود همسايگانش را مى آزرد. شخصى به محضر رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله آمد و عرض كرد: ((فلان بانو همواره روزه مى گيرد و شب زنده دارى مى كند، ولى بداخلاق است و با نيش زبانش همسايگان را مى آزارد.(( رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود: لاخير فيها هى من اهل النّار.
از اين داستان استفاده مى شود كه نمازخوان بايد اخلاق هم داشته باشد. بحارالانوار، ج 71، ص 394. |
گويند هنگامى كه امام حسن مجتبى عليه السّلام براى نماز آماده مى شد، بهترين لباسهاى خود را مى پوشيد. از آن حضرت پرسيدند: ((چرا بهترين لباسهاى خود را مى پوشيد؟)) امام عليه السّلام در پاسخ فرمود:
همانا خداوند زيباست و زيبايى را دوست مى دارد، پس من نيز لباس زيبا براى راز و نياز با پروردگارم مى پوشم و هم او فرمود: ((به هنگام رفتن در مسجد خود را به زينت دربرگيريد بر همين اصل ، طبق روايات مستحب است كه انسان ، براى نماز نيكوترين جامه خود را بپوشد، خود رامعطّر كند و با رعايت نظافت و در كمال طهارت به نماز و راز و نياز با خداى بزرگ بپردازد. |
اعراف /31.
وسائل الشيعه ، ج 3، قسمت احكام ملابس
حدود پانزده سال پيش ، مقاله اى از استاد محمّد على حومانى خواندم كه خلاصه آن ، اين بود:
خانه خود ايستاده بود و براى نماز ظهر اذان مى گفت . من آنجا ايستادم تا اذانش به پايان رسيد، سپس گفتم : ((السّلام عليكم .))
بتحيّة ...) عمل كرده باشد. سپس به من تعارف كرد و از من خواهش نمود كه داخل خانه اش شوم . من داخل شدم ، ديدم او و همسرش به نماز ظهر مشغول شدند. پس از نماز ظهر، بر سر سفره نشستند و با اصرار زياد مرا هم به خوردن غذا وا داشتند. ملاحظه كردم كه با گفتن ))بسم اللّه الرّحمن الرّحيم (( مشغول خوردن شدند و پس از صرف غذا گفتند ))الحمدللّه ربّ العالمين ((.
به آيين اسلام گرويده بود و امثال او در دنياى غرب زياد به چشم مى خورند. |
نساء /86.
راه تكامل ، ج 1،ص 190.
منبع کتاب چهل داستان درباره نماز و نمازگزاران